عيد 92

سوفياي ما

امروز اولين روز كاري سال 1392 براي من و مامانه. 12 ماه و 20 روزه كه پا به عرصه زمين گذاشتي. دومين بهار زندگي تو داري مي بيني. خوشحاليم كه هوا معتدل شد و مي تونيم ببريمت بيرون تو هواي آزاد. ديگه مي توني طبيعت رو درك كني. پريشب ماه و ستاره ها رو تو آسمون صاف شمال نشونت دادم. روزاي گذشته تقريبا هر روزه مرغ و خروس و اردك و سگ و گربه رو از نزديك مي ديدي. خيلي جالب بود كه ديشب در كمال ناباوري، وقتي ازت پرسيدم سوفيا مرغ چي ميگه:؟ گفتي: قد قد قد!..خيلي ناز..! آخه هر دفعه در جواب تكرار من، تو هم تكرار مي كردي! نه اينكه من بپرسم و تو جواب بدي.! سوفياي عزيز! همش نگران اينم كه دلم براي اين روزات تنگ بشه..آخه هر روز يه چيز با مزه جديد داري. عزيزم! هر لحظه دلم برات تنگ ميشه..

اين روزا ديگه 2قدم و 3 قدم و 4قدم و كمتر و بيشتر راه ميري..چشم و گوش و مو و دست و پا و دماغ و زبون و تلويزيون و مرغ و پيشي و هاپو و لامپ و گل و موبايل و الاغ لپ قرمزي و پيشي زبون دراز و ستاره و ماه و خورشيد و حلقه و مكعب و قورباغه و قيژ قيژ و خرگوش و كنترل تلويزيون و آينه و ددري و پارك و ماشين و موتور و كفش و جوراب و شلوار و پماد و كتاب و دندون و آب بازي و .....خيلي چيزاي ديگه كه ما نمي دونيم رو ميشناسي..بعضي ها رو از شش ماهگي و بعضي هارو تو همين روزا..ياد گرفتي.

از شلوغي لذت مي بري مخصوصا اين روزا كه به خاطر فوت عمو حسن (24/12/91) و ديد و بازديد نوروزي همه جا پر از جمعيت بود. احساس ميكنم يكدفعه اي خيلي بزرگ شدي. از طرز نگاهت، از آروم و قرار نداشتنت، از يه جا بند نشدنت، از تلاش براي حرف زدنت و از لبخند زدنت.

اين روزا داريم برنامه ريزي ميكنيم براي مهد بردنت. كمي سخته..مطمئنا سال پركاري خواهيم داشت. كمي استرس داريم و نگرانيم از اينكه چطوري ميتونيم هر روز صبح تو رو از خواب ناز صبحگاهي بلندت كنيم و ببريمت مهد! سوفيا بايد برنامه ريزي كنيم ..بايد به ما كمك كني، بايد شبا زودتر بخوابيم و صبحا زودتر و سرحال تر بيدار شيم. سخت نيست! اگه آگاهانه و با برنامه كار كنيم. آخه بابا جون خودت بعدها متوجه ميشي كه چقدر لذت بخشه ميشه زندگي وقتي يه كم! نه زياد! با برنامه حركت كنيم. به نظرم برنامه باعث ميشه سر در گم نباشيم و آگاه باشيم به گذشته و آينده مون..همه اينها براي آرامشه..براي رسيدن به اهدافيه كه دنبالش هستيم. ممكنه اولش كمي سخت و غير عادي باشه ولي مطمئنا بعد از مدتي همه چي عادي و لذت بخش ميشه. مخصوصا وقتي ميبينيم داريم به اهدافمون ميرسيم. فقط بايد كمي صبور بود.

خوشحاليم كه در ايام نو شدن و جوانه زدن طبيعت، نو شدي و جوانه زدي و به استقبال بهار آمدي. و خوشحاليم كه همه ساله در اين ايام، سالگشت تولدت را خندانيم و جشن مي گيريم.

عيدت مبارك