سوفياسوفيا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

دنياي سوفي Sophie's World

انگشت مكيدن كودك...هلاكويي

كودك تنها مهارتي كه طبيعت در دوران جنيني به او داده مك زدن است. مك زدن در كودك با مرگ و زندگي، لذت و درد، و لذت جنسي همراهه، كودك كمتر از يك ساعت يا بيشتر از چهار ساعت در روز نبايد شير بخوره، و بين هشت تا چهارده ماهگي بايد مكيدن شير رو متوق ف كنه ، چون در غير اين صورت لذت و ارامش رو براي همه عمر در دهانش پيدا ميكنه يا انگشت ميخوره يا لبش رو مك ميكنه يا اجسام رو به دهانش ميبره. تثبيت دهاني مشكلش اينه انرژي رواني در منطقه دهان متوقف ميشه و رشد عاطفي جنسي در فرد مختل ميشه. مشكل بعد متوقع بودنش هست كه باعث طلبكاري و خشمگين شدن فرد ميشه، باعث ساده دلي، زخم زبان و نيش كلام فرد ميشه و كينه توزي در او جا مي افته، ترك سي...
17 دی 1394

جيغ زدن كودك...هلاكويي

كودكي كه جيغ ميزنه دو دليل براي اين كارش ميتونه وجود داشته باشه. يا جيغ زدن رو از شما ياد گرفته. اگر شما در روز فقط يكبار جيغ بزنيد اون حتما ده بار جيغ ميزنه. يا شما اهل بكن نكن و فرماندهي هستيد و او ياد گرفته با اين مانور به خواسته ش برسه. كودكي كه با جيغ زدن توجه مادر رو به خودش جلب ميكنه در صورت تكرارش براي ٥٠ بار اين كار در وجودش كاشته ميشه. ...
17 دی 1394

تو خوبي دخترم....هلاكويي

تا هجده سالگي روزي پنجاه بار به جا به موقع به فرزندتون بگيد تو خوبي (نه تو باهوشي، تو خوشگلي، تو زرنگي، تنها بگيد تو خوبي) . روزي يكبار بهش بگوييد نمي دونيد تا بفهمه ندونستن بد نيست و حداقل هفته اي يكبار ازش معذرت بخوايد تا بدونه تنها او نيست كه كار اشتباه ميكنه. ...
17 دی 1394

توجه زياد به كودك...از دكتر هلاكويي

اثرات عشق بی قید و شرط و عشق مشروط در کودکان: عشق بی قید و شرط باعث ایجاد عزت نفس و اعتماد به نفس دایمی و خود ارزشمندی و خود باوری در کودک می شود. کودکانی که محبت واقعی می بینند حس نیرومندی از امنیت دارند و کمتر محتاج محبت هستند. در واقع سا لم ترین افراد کسانی هستند که عشق خود را به راحتی به دیگران ابراز می کنند زیرا با عشق و محبت صریح و بی قید و شرط والدین خود بزرگ شده اند. عشق مشروط باعث ترس از دست دادن رابطه یا بی تفاوتی می شود. کودکانی که با عشق مشروط و یا به شیوه های مدرسه های قدیمی یعنی «جدی تر بودن» رشد می کنند احساس نا امنی می کنند و هیچ جایی را برای یافتن آرامش ندارند. این یک تصویر ا...
17 دی 1394

كودك و مهد كودك..دكتر هلاكويي

كودك از سه سالگی حتما بايد وارد محيط اموزشي بشه وگرنه تاثير بد بر كودك ميگذارد كه تلاشهاي بعدي ميتواند بي نتيجه باشد. كودك بايد با حال و احساس خوب وارد محيط بشود بنابراين اگر ورود به مهد يكسال هم ديرتر شروع شود مهم نيست بلكه مهم اين است كودك با حس خوب و حال خوب وارد بشود چون حال اوليه تقريبا هميشگي خواهد بود. بنابراين قبل از ورود به مهد بايد : - كودك اضطراب جدايي نداشته باشد. براي اين اطمينان با كودك قايم موشك بازي كنيد و گاهي او را با پدر يا مادر بزرگ تنها بگذاريد. - كودك رشد رواني اجتماعي لازم را داشته باشد، ديگران را دشمن، بد، يا شي در نظر نداشته باشد. - توانايي بيان گرسنگي خستگي يا دستشويي رفتن را داشته باشد. - مح...
17 دی 1394

تربيت كودك از دكتر هلاكويي

كودك انساني كه به پنج تا دليل ، ... كه نادانه و ناتوانه و نيازمنده و اشتباه كاره و فكراي بد مي كنه .... چون خيلي زود مي فهمه نادانه و ناتوانه و نيازمنده .... در سه سالگي يه اين نتيجه مي رسه كه من بدم .... و فقط تنها كاري كه پدر و مادر مي تونند بكنند ، ... اين هست كه ميزان اين احساس بد بودن او رو كم بكنند .... يعني اينقدر باهاش به درستي برخورد كنند كه بچه در سه سالگي بگه من كمي بدم .... و بعد بين سه تا هيجده سالگي ، ... اگر پدر و مادر روزي پنجاه بار به موقع ، بجا ، درست ، به اندازه ... اين پيام رو به فرزندشون بدن كه تو خوبي ......... اين اميد هست كه بچه در هج...
17 دی 1394

اسم ني ني

سوفياجان، تقريبا يه هفته است كه مهد نمي ري..آخه براي اينكه هم سرما خورده بودي و هم براي اينكه تصميم گرفتيم بريم تهران..مامان از اول هفته تهرانه و تو پيش عزيز و من هم كه هر روز ميرم ساري و بر مي گردم پيشت.. اين روزا به سرعت ميگذره و ايشاله به زودي بر مي گرديم همونجايي كه بايد مي بوديم. پشيمان نيستيم چون تجربه خوبي بود كه بايد انجام مي شد. فقط بايد از خدا بخواهيم كه زودتر كار برگشتم درست بشه و براي جا به جايي برنامه ريزي كنيم و زندگي تازه و پايداري رو آغاز كنيم در تهران و لحظه شماري كنيم براي اومدن ني ني جان. راستي اسمشو چي بزاريم!؟ نميدونم چرا حس مي كنم كه حتما پسره! نه اينكه حتما دوست داشته باشم كه پسر باشه كه البته همينطور هم هست!....
15 دی 1394

ارزش انسان

صد دلاري يك سخنران معروف در مجلسي كه دويست نفر در آن حضور داشتند، يك صد دلاري را از جيبش بيرون آورد و پرسيد: چه كسي مايل است اين اسكناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرين بالا رفت. سخنران گفت: بسيار خوب، من اين اسكناس را به يكي از شما خواهم داد ولي قبل از آن مي خواهم كاري بكنم. و سپس در برابر نگاه هاي متعجب، اسكناس را مچاله كرد و پرسيد: چه كسي هنوز مايل است اين اسكناس را داشته باشد؟ و باز هم دست هاي حاضرين بالا رفت. اين بار مرد، اسكناس مچاله شده را به زمين انداخت و چند بار آنرا لگدمال كرد و با كفش خود آنرا روي زمين كشيد، و بعد اسكناس را برداشت و پرسيد: خوب، حالا چه كسي حاضر است صاحب اين اسكناس شود؟ و ب...
15 دی 1394