سوفياسوفيا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

دنياي سوفي Sophie's World

واكسن 18 ماهگي 2

1392/7/9 14:44
نویسنده : محمد رضا
191 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره بعد از كش و قوس فراوان و بعد از تحمل استرس بسيار زياد و بطور خيلي اتفاقي،روز دوشنبه (92/6/25) سوفي رو برديم براي واكسن.ماجرا از اين قرار بود كه طبق معمول هر روز به اتفاق مامان سوفي از خونه زديم بيرون..من به مقصد اداره و خانم استثنائا به مقصد درمانگاه شركت. داخل BRT و در ابتداي مسير بودم كه خانم زنگ زد و گفت اينجا (درمانگاه) شنبه  و دوشنبه ها تزريق واكسن دارند.سوفي رو هم قبول ميكنن.موافقي امروز واكسن بزنيم.؟من هم كه ديگه از انتظار و چه كنم چه كنم زياد واقعا خسته شده بودم، بي درنگ گفتم ايستگاه بعدي پياده ميشم و برميگردم. خلاصه برگشتم و نون گرم و بيدار شدن سوفي و صبحانه و با كمي استرس به سمت درمانگاه..به اتفاق خانم مسئول وارد اتاق تزريقات شديم. ابتدا كمي در مورد اينكه بچه سرماخوردگي ، تب، بيماري و يا مشكل خاصي دارد يا نه پرسيد و بعد قدش را اندازه گرفت و خواست وزنش كند كه گفتيم ما با ترازوي خانگي هميشه وزنش را كنترل ميكنيم و خلاصه هر دو را يادداشت كرد و از ما خواست كه سوفي رو بغل كنيم و آماده شويم.

روي ميز تزريقات 5-6 تا عروسك حيوانات بود كه سوفي رو حسابي مشغول كرده بود و اتفاقا بر خلاف معمول براحتي اجازه ميداد كه قدش رو اندازه بگيريم.آرامش عجيبي داشت! نميدانم شايد به خاطر اين بود كه زودتر از موعد معمول بيدار شده بود.همينطور كه روي تخت دراز كشيده بود چند بار با اشاره به خانم كه من اونو خانم دكتر صدا ميزدم ميگفت خانم دكتر..خانم دكتر..

روي پاي مامانش نشست و با درخواست خانم دكتر! دهنش رو باز كرد و براحتي دو قطره واكسن رو با كمي ناراحتي! نوش جان كرد(حالت خاصي بود..انگار با خانم رودرواسي داشت).

نوبت تزريق روي بازو رسيد. به سوفي گفتيم سوفي خانم دكتر ميخاد مثل زنبور نيشت بزنه( اين بازي هر روز ماست توي خونه!!) با كمال ميل پذيرفت و با نيم نگاهي به دست و صورت خانم دكتر و با خيال اينكه اين نيش همان نيش هر روزه است چهره اش درد آلود شد و با تعجب همراه با درد! سرش رو برگردوند و تلاش كرد مامانش رو در آغوش بگيره...خانم دكتر هم با خوشحالي گفته بود به به چه دختر خوبي..بعد گفت پاش رو محكم بگيريد ..سوفي كه كمي ترسيده بود.. يه كم نه زياد! مقاومت ميكرد.ما هم تند تند باهاش صحبت ميكرديم و سعي در سرگرم كردنش داشتيم.دوباره به دست خانم نگاه كرد و درد و حس كرد و كمي جيغ  و گريه..ايندفعه ديگه واقعا گريه اش در اومد..چه اشكهايي..از هر دو چشمش ..خيلي زياد..بغلش كردم و پشتشو دست كشيدم و خيلي زود ( كمتر از يك دقيقه) همه چي تموم شد.خدا رو واقعا شكر كرديم. خانم يك سري نكات رو هشدار داد: اينكه قطره مسكنش رو هر 6 ساعت بديم..اگه تبش خيلي زياد شد..اگه پاش بيش از حد معمول ورم كرد..اگه جاي واكسن حالت يا رنگ خاصي گرفت..اگه تشنج كرد و يا هر حالت غير معمول ديگه سريعا به دكتر مراجعه كنيم..تاكيد ميكرد كه فقط جاي واكسن روي پاش رو (نه دستش!) روز اول با كيسه آب سرد و روز دوم با حوله گرم مالش بديم.

خلاصه! سومين روز تزريق واكسنشه..به حمد خدا تا حالا مشكل خاصي نداشتيم. روز اول و تا ظهر روز دوم كمي پاش درد ميكرد طوري كه دوست داشت فقط بشينه يا بخوابه و هيچ حركتي نداشته باشه.با هر حركتي حتي توي خواب جيغ ميزد. تقريبا از وسطاي روز دوم ديگه بهش مسكن نداديم..خدارو شكر..خدارو شكر..البته بعد از واكسنش بلا فاصله بهش شربت استامينوفن داديم و طوري كه تا سه ساعت سر حال بود و كلي بازي و جنب و جوش داشت..تا اينكه يواش يواش اثر مسكن كمتر شده بود و شروع كرد به نشستن و پاش رو تكون ندادن..فكر ميكنم جنب و جوش ساعات اوليه براي بهبودي سريعتر

بي تاثير نباشه..

مادرا...پدرا..نگران نباشيد..واكسن 18 ماهگي اونقدرا هم كه بزرگ و حساس نشونش ميدن نيست..دعا كنيد بچه تون و همه بچه ها مشكل خاصي نداشته باشن و گرنه اين واكسن هم مثل واكسناي ديگه است. باي...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان آیهان
9 مهر 92 13:53
سوفیا جونم 18ماهگیت مبارک عزیزم.
سلام مامانی مهربون وبلاگ قشنگی دارید.ماشالله به سوفیا خانوم ناز
منتظر حضور سبز و نظرات سازندتون تو وبلاگ پسرم آیهان هستیم خوشحال میشیم به ما سربزنید