انسان عاقل.....هلاكويي
اول : انسانها بدليل اصول اخلاقي باهم برابرند . هيچكس نه بهترست ، نه بدترست ، نه بالاتر و نه پاينتر بلكه انسانها بدليل انسان بودن با هم يكسان و برابر هستند ...
دوم : انسانها در افكار و عقايد با هم متفاوت هستند ...
سوم : گفتگو فقط در جهت افزايش دانايي و اگاهيست ....
چهارم : عقايد مختلف موجب به چالش كشيدن افكار و عقايد ما ، زيبايي و تنوع در گفتگو مي شود و رشد عقلي را با خود دارد .....
پنجم : در اثر گفتگويي صميمانه و صادقانه ، به همديگر نزديگتر مي شويم ....
ششم : هدف از گفتگو بيان عقيده ، ابراز خود ، خوب نشان دادن خود و به نوعي ديگران رو متوجه افكار و عقايد خود كردن است ....
هفتم : چه بسا عقايدي كه در حال حاضر غلط مي دانيم ، در گذشته خودمان ان را داشته ايم و ان را درست مي دانستيم ....
هشتم : هر اختلافاتي دلايل خود را دارند و ما به دنبال دلايل ان هستيم .
فرد عاقل کسی است که همهی ویژگیهای فوق را در خود رشد، گسترش و ارتقا داده. او به مرحلهای رسیده که می توان گفت: عاقل به گونهای میاندیشد که طبیعت کار میکند. یعنی انطباقی میان نظام فکری، منطقی و عقلی او وجود دارد که با طبیعت سازگار است.
تظاهرات اولیهی عقل در هفت سالگی نمایان میشود و در فردی که از امکانات و محیط مناسب برخوردار باشد بین ۱۸ تا ۲۲ سالگی به کمال خود میرسد و بنابراین اگر به مرحله
ی بالاترِ دریافت و برداشت صوری و ذهنی(post formal operational stage) رسید، این فرد توانایی درک همهی پدیدههای جهان طبیعت و یا واقعیت را دارد.
چون رشد و تکامل عقل مانند هوش به طور خودکار رخ نمیدهد، به نظر دکتر فرهنگ هلاکویی، ۹۹ درصد مردم در ۹۹ درصد تاریخ از عقل بیبهره بودهاند و از همین رو است که با نگاهی به کتب گذشته به راحتی میتوان فقدان اصول و اساسی که به عنوان تعقل میشناسیم را در آن دریافت.
امروزه محیط دبستان، دبیرستان و دانشگاه تقریبا افراد را تا مرز ۱۶ سالگی از نظر رشد عقلی میبرد و فرد با کوشش میتواند سیر کمال عقل را با دسترسی به علوم تجربی و انسانی و به ویژه هندسه بپیماید.
این عقل است که مبنایی برای احساسات، عواطف و هیجانات خواهد شد و در نتیجه فرد عاقل هارمونی و هماهنگی بین احساسات، عواطف و هیجانات با عقل خود دارد و مایهی امنیت و آرامش و راحتی در این زمینه شده است.