كودكانه اي ازآرمان اميد
ميخام كه صخره
نه دولا شم نه تا شم
يه كوه سخت محكم
نه اينكه كله پا شم
ميخام يه چشمه باشم
از دل كوه جدا شم
برم تا پيش دريا
قاطي آبي ها شم
ميخام كه ابره باشم
از روي دريا پاشم
برم رو دشت تشنه
ببارم و فنا شم
ميخام كه باده باشم
رفيق آسياب شم
تو پره هاش بچرخم
نون واسه مردما شم
مي خوام ستاره باشم
نور همه جا بپاشم
تو باغ مه گرفته
مثل شكوفه وا شم
ميخام پرنده باشم
رفيق بچه ها شم
از قفس هاي بسته
پر بكشم رها شم
خلاصه چيزي باشم
كه دردا رو دوا شم
حتي شده يه وصله، يه دكمه
رو پيرهن شما شم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی