سوفياسوفيا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 17 روز سن داره

دنياي سوفي Sophie's World

زندگي جديد

سلام دخترم...اومديم شمال بابا ..تقريبا يه هفته اي ميشه كه اينجا مستقريم...كار و اداره جديدمون تقريبا شروع شده..نميگم تحملش سخت نيست..ولي فكر ميكنم واقعا واقعا واقعا اينجا خيلي خيلي ميشه زندگي كرد...بايد بايد زندگي كرد..بايد هر لحظه شو لذت دنيا رو ببري... دنياي مني بابا فعلا باباي........./
7 خرداد 1393

پوشك

دخترم سلام ديگه يواش يواش داريم ميريم شمال.شايد تا يكهفته ديگه..فعلا براي شش ماه ...مطمئنا براي تو كه خوبه..هواي خوب فضاي بازتر و بيشتر و وقت بيشتر براي بازي و شادي وووجنگل و دريا و اقوام و بچه ها و .....براي ما هم از خيلي جهات خوبه ...كمي مشكلات كه حتما هست...بخصوص اداري ..يعني مشكلات همكاران و محيط كار و برخي اخلاقيات عجيب و غريب احتمالا...ولي خوشحاليم كه نترسيديم از تغيير..از تغيير جهت..از ريسك..از عادت...راستش بزرگترين حسن اين استقبال از تغيير اينه كه ميخواهيم از چه كنم چه كنم هاي طولاني رها بشيم..در واقع مي خواهيم تغيير كنيم براي رسيدن به ثبات... بابا اميدوارم دچار رخوت و سستي نشيم اميدوارم باتوان و انرژي بيشتري ادامه بديم اميدواريم بيشت...
24 ارديبهشت 1393

6 سوال مهم زندگي

۶ سوال مهم که زندگيتان را برای هميشه تغيير می‌دهد: چند سال پیش سردرگم شده بودم. احساس خستگی، ترس، تردید، اضطراب و شکست می‌کردم. در بن‌بست کاری گیر کرده بودم و از انتظارات جامعه به تنگ آمده بودم. نمی‌دانستم واقعاً باید با زندگیم چه کنم. آنقدر برای خودم ارزش قائل بودم که بخواهم زندگیم را تغییر دهم اما نمی‌دانستم از کجا باید شروع کنم. روزها را با این امید می‌گذراندم که اوضاع تغییر کند که بتوانم از زندگی که روحم دیگر تحمل آن را نداشت فرار کنم. بدترین قسمت ماجرا اینجاست که من طوری زندگی می‌کردم که جامعه از من انتظار داشت. اینکه کار مطمئنی پیدا کنم و سخت کار کنم ، پله‌های ترقی را بالا بروم. نمی‌دانم شما چطور هستید اما درمورد من، این رفتارهای درست،...
24 ارديبهشت 1393

روز پدر

سوفي بابا سلام حالت چطوره خوبي؟ خوشي؟ سلامتي؟! دو سال و دو ماه و هفت روزت شد.. يعني 797 روز... يعني نوزده هزار و صد و بيست و هشت ساعت(19128).... يعني يك ميليون و صد و چهل و هفت هزار و ششصد و هشتاد دقيقه(1147680).... يعني شصت و هشت ميليون و هشتصد و شصت هزار و هشتصد ثانيه(68860800).... ثانيه هايي كه يك آن هم متوقف نميشوند... لحظه هايي كه در حيرت و سرگرداني مان سپري مي شوند... واي به حالمان اگر شاد نباشيم واي به حالمان اگر نفرت بورزيم واي به حالمان اگر محبت نكنيم واي به حالمان اگر نكوشيم واي به حالمان اگر نياموزيم واي به حالمان اگر . . . . راستي بابايي كي مي خاي روزمو بهم تبريك بگي! كي مي خاي برام كادو بخري فدات شم بابا هميشه مواظب خودت باش ...
22 ارديبهشت 1393

مهد كودك! خوب يا بد

تقریبا از اواسط آبانماه تا امروز رو اداره نبودم..تقریبا سه ماه و نیم! سوفیا جان تقریبا نیمی از آبان و نیمی از آذر رو درگیر سرما خوردگی و تب بود.چندین بار مراجعه به دکتر و بیمارستان بهرامی و مفید و داروها و شربتهای گوناگون و وزن کم کردن و نزدیک بود که بستری بشی و...خلاصه خداجون! مواظب همه نی نی ها باش!! آمین. از اول مهر تا اواسط آبان رو مرتبا و اواسط آبان تا اواخرش رو بصورت نامرتب بردیمش مهد. یه کم خوب بود و بسیار زیاد بد!!.دوست دارم خیلی زیاد در موردش بنویسم.. بابایی! قرار شده بود صبحها با من بری مهد و عصرها با مامان برگردی خونه..کاری ندارم که هر روز رو با تاخیر می رسیدم سر کار..نیم ساعت!یکساعت..دو ساعت! آخه دلم نمی اومد بیدارت ...
5 اسفند 1392

Iman be kar

Salam baba emroz yekshanbe 8 deymahe taghriban yemah o nime ke behet sar nazadam shayad be in dalil bode ke hamash ba ham bodim hame chi kheyli ba sorat migzare  shayad hamin gozare sarie ayyame ke mano motaghaed karde ke in ayyam ro az dast nadam o bishtar ba to basham motmaennam va iman daram ke kare bihodei nemikonam doset daram baba bazam miam pishet ...
8 دی 1392

sarmakhordegi o tab o ostekhon dard

sophiajon taghriban 2 haftast ke dargire sarma va tab va bihalie!!taghriban 10 roze ke mahd nemire...azmayeshe CBC va sonografi azash gereftim alhamdolellah bad nabood dishab ta sobh yesare dargire tab booooood. khodaya be bachcheha rahm kkon movazebeshon bash mrc ...
20 آبان 1392