لالايي
دختر گل ما وقتي كوچيكتر بود عادت داشت وقت خوابش حتما روي پا دراز بكشه و تا براش لالايي نمي خوندي نمي خوابيد..طوري كه به حالت اعتراض سرش رو به چپ و راست تكون ميداد يعني پاتو تكون بده..بعد ها هم كه كمي زبون باز كرده بود اگه براش لالايي نمي خوندي، با اعتراض مي گفت: لالا..لالا..لالا.لالا اينم از نمونه لالائي هايي كه براش ميخوندم...خلاصه كلي براي خودم شاعر شده بودم! لاي لاي لالالاي لاي لاي لالالاي لالالالالاي لالالالالاي سوفيا زيباست دختر طلاست عزيز دلهاست لالالالالاي خدا مهربون &n...
نویسنده :
محمد رضا
10:32