سوفياسوفيا، تا این لحظه: 12 سال و 26 روز سن داره

دنياي سوفي Sophie's World

حرف حساب

حرف حساب: بحبوحه جام جهاني بود. درست 24 سال پيش؛ آن روزها هم خيلي‌ها تا نيمه‌هاي شب بيدار مي‌ماندند و بازي‌ها را تماشا مي‌کردند. آن روزها خيلي‌هايمان بچه بوديم و خيلي‌ها جوان‌تر بودند . يادتان هست؟ زلزله رودبار را مي‌گويم؟ يک سري اتفاق‌ها از ياد رفتني نيستند. مشمول مرور زمان که بشوند، کمرنگ مي‌شوند اما از ياد نمي‌روند. زلزله رودبار هم از آن اتفاقها بود. چند ثانيه بيشتر طول نکشيد اما ويران کرد و با خودش برد خيلي چيزها را. پدر دخترک نو پا را. مادر چند بچه قد و نيم قد را. فرزند آن زن و مرد عاشق را و اولين عشق آن پسر جوان را . خيلي چيزها را با خودش برد. خيلي چيزها... چه کسي فکرش...
21 تير 1393

چارلي چاپلين 2

آموخته ام که ... تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی. آموخته ام که ... مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است. آموخته ام که ... هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت. آموخته ام که ... همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم. آموخته ام که ... مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم. آموخته ام که ... گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی. آموخته ام که ... راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگف...
11 تير 1393

نغز از چارلي چاپلين

با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه را نه،  می توان رختخواب خرید ولی خواب را نه،  می توان ساعت خرید ولی زمان را نه،  می توان مقام خرید ولی احترام را نه،  می توان کتاب خرید ولی دانش را نه،  می توان  دارو  خرید  ولی  سلامتی  را  نه، می توان  خانه  خرید  ولی  زندگی  را  نه،  می توان  قلب  خرید،  ولی  عشق  را  نه ...   ...
11 تير 1393

تيرنگ

بابايي! هفته پيش تو مسير جنگل واز به طور خيلي اتفاقي كنار جاده ديدم  يه تيرنگ( قرقاول) بسيار زيبا با سرعت در حال دويدن براي قايم شدن تو جنگله. گفتم هر جوري شده عكسشو پيدا كنم و برات بزارم.باورت ميشه يه چنين پرنده زيبايي تو جنگلمون باشه.مطمئنم بعدها ازش بيشتر ميپرسي و بيشتر برات تعريف خواهم كرد. باي ...
11 تير 1393

قد و وزن و تعادل

سوفي ديروز 15/01 كبلو و 92 سانتي متر بود. سوفي ديشب از حركت تعادلي ايستادن روي دست و پرت شدن به بالا لذت بسياري مي برد. قرار شد ديگه با هم دعوا نكنيم و به جاش براي سرگرمي مبارزه كنيم. قرار شد ديگه جيغ نزنيم مخصوصا تو خونه ولي تو دريا و جنگل هيچ اشكالي نداره.راستي! پريروز جنگل واز بوديم! عالي بود. قرار شد كسي رو نزنيم ولي تا ممكنه از خودمون دفاع كنيم. قرار شد براي بدست آوردن چيزي صبور باشيم و عجول نباشيم. گفتيم كه عجله كار چي ..؟ شيطون ه! خداحافظ ...
2 تير 1393